گمگشته | ||
بزرگترین ضد حال برای آدم اینکه تو یه روز بارونی ساعت 3ونیم کلاس داشته باشی ساعت 2 خوابت ببره ساعت 3و25 داری فکر می کنی که بری کلاس یا اینکه بخوابی بعد از کلا کلانجار تازه به این نتیجه می رسی که به خاطر اینکه امروز باید سمینار بدی باید بری وگرنه 2 نمره پایان ترم رو از دست میدی سریع می پری تو حیاط و می بینی که موتور دایئه تو حیاط جلدی سوار می شی که به کلاست و سمینارت برسی و بعد طی مسافتی 100 متری به آب و اجداد خودت فحش می دی که چرا با موتور اومدی خلاصه بارون که شدید می شه دیگه چشماتم باز نمی شه وقتی می رسی کلاس که پیراهن زیر کاپشنتم خیس کامل شده و و هیچ جای خشکی در لباس هات دیده نمی شه بدوبدو می ری طبقه دوم کلاس 1 سر کلاس یهو خواهرای همکلاس عرض می کنند که آقای... شما زمان کلاست عوض شده از استاد جویا می شی استادم می گه شما اگر جلسه قبل حضور داشتید الان دیگه این مشکل براتون پیش نمیومد به خواهر هم می پره تو حرف استاد میگه گناه داره موش آبکشیده شده بزار خشک شه بعد بره استاد ./ پ.ن:استاد اگر خر خرتون رو بجوم بازم سیر نمی شم. همین مال من و حسن!!! [ یکشنبه 89/8/9 ] [ 5:9 عصر ] [ دوصندلی ]
[ دیدگاه () ]
|
||
کلیه حقوق این وبلاگ محفوظ می باشد |