سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

گمگشته
 

الآن که دارم این مطلب رو می نویسم من در شهر مقدس قم هستم .

من و دوستم ا.ع که یکی از بهترین دوستام هستش با هم اومدیم تا قم تا من یکسری کتاب و سی دی  تهیه کنم و هم بعد از مدتی به حرم مقدس حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بریم واونجا هم یک عرض ادبی بکنیم ما وقتی می خواستیم راه بیفتیم قصد داشتیم که اگه تونستیم شب رو در مسجد مقدس جمکران بمونیم وصبح دوباره برگردیم آخه دوتا دلیل داشت این کار ما اول این بود که شب جمعه است شب آقامون امام زمان(عج) و دلیل دوم اینکه  خیلی وقت بود که ما دو تا نرفته بودیم در این مسجد مقدس تا یک باره دیگه به یاد آقا و صاحبمون بیفتیم تاشاید این قلب سیاه و تاریک یک دری بسوی روشنائی پیدا کند اما حالا ما دو دلیم که بریم یا نریم... بمونیم یا نمونیم .... نمی دونم شاید آقا هنوز ما دوتا رو نطلبیده پس به امید روزی که خود آقا ما رو بطلبه و ما با دلی پاک و قلبی پر از نور بریم سراغش پس خدا می داند که چه در انتظار ماست پس به امید آنروز که هم ما قلبمان پر نور باشد وهم آقایمان ما را بطلبد...

اللهم عجل لویک الفرج

همین

مال من وحسن!!! 

 


[ پنج شنبه 86/12/2 ] [ 8:11 عصر ] [ دوصندلی ] [ دیدگاه () ]

روزی ، روزگاری
دل پر بود
از غیر
از خلاء
و حال
در حال ترمیم
بازدید


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 88
کل بازدیدها: 221988