سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

گمگشته
 

نامه ای به آقا

 

سلام آقا

بک عمر آرزوم این بود که بینمت همه عمرم با دیدن تصویرت با شنیدن صدات اشکم می ریخت همیشه دلم می خواست یک روز کامل بشینم و فقط نگاهت کنم و حالا که تو اومدی نتونستم آخه چرا؟ یعنی ما ...  .

آقا خیلی اشک ریختم از وقتی که خبری رو خوندم که قراره بیای از اون موقع تا لحظه اومدنت لحظه شماری می کردم ولی حالا که فهمیدم نمی تونم ببینمت یسره داره اشکام می ریزه قسم به این پلاکی که گردنمه خیلی دوست دارم این دفعه سومه که نتوستم ببینمت هر لحظه عمرم رو با تموم وجودم سعی می کنم بیادت باشم./

گر تو ای معشوق من

روی بر می گردانی ز من

بدان که ای دلبر من

همیشه هستی در قلب من

 دیدار مردمی با مردم چالوس

همین

مال من حسن!!!


[ چهارشنبه 88/7/15 ] [ 6:48 عصر ] [ دوصندلی ] [ دیدگاه () ]

روزی ، روزگاری
دل پر بود
از غیر
از خلاء
و حال
در حال ترمیم
بازدید


بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 222041