ای که میپرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مهر بیاما، اگر عشق یعنی رفتن با پای سر
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست عشق یعنی جان من قربان اوست
عشق یعنی مستی از چشمان او بیلب و بیجرعه، بیمی، بیسبو
عشق یعنی عاشق بیزحمتی عشق یعنی بوسه بیشهوتی
عشق یار مهربان زندگی بادبان و نردبان زندگی
عشق یعنی دشت گلکاری شده در کویری چشمهای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار باور امکان با یک گل بهار
در خزانی بر گریز و زرد و سخت عشق، تاب آخرین برگ درخت
عشق یعنی روح را آراستن بیشمار افتادن و برخاستن
عشق یعنی زشتی زیبا شده عشق یعنی گنگی گویا شده
عشق یعنی جسم روحانی شده قلب خورشیدی نورانی شده
عشق یعنی ذهن زیباآفرین آسمانی کردن روی زمین
هرکه با عشق آشنا شد مست شد وارد یک راه بی بنبست شد
هرکجا عشق آید و ساکن شود هرچه ناممکن بود ممکن شود
در جهان هر کار خوب و ماندنی است ردپای عشق در او دیدنیست
«سالک» آری عشق رمزی در دلست شرح و وصف عشق کاری مشکلست
عشق یعنی شور هستی درکلام عشق یعنی شعر، مستی والسلام
لطفا من را در ادامه دادن این مطالب یاری نمائید
همین من و حسن!