گمگشته | ||
این روزها نگاهم باران دستم باران دهانم باران نمی دانم شاید هم روزم را با امید رسیدن به تو پاگشا می کنم خسته شد دستانم بس که در نماز الهم کل ولیک خواند و ربنا افرغ علینا و الهم عجل لولیک خواندم و باز هم اینها را گفتم و ... شندیم که جدترا مود اهانت قرار داد اینگونه امروز سخن می گویم تا بتوانم دلی از سخن باز کنم درد و دلی کنم صبحا دم در که می رسم السلام علیک می گویم تا کی جوابی نشونم ..../ همین مال من و حسن!!! [ دوشنبه 91/2/25 ] [ 2:46 عصر ] [ دوصندلی ]
[ دیدگاه () ]
|
||
کلیه حقوق این وبلاگ محفوظ می باشد |