گمگشته | ||
وقتی که اسم دیدار دانشجوئی به میون میاد اولین چیزی که به ذهن خطور می کنه اینه یه مشت حرف که بعد از یکسال کارشناسی و وارثی امور (کشور ، دانشگاه و...) زده می شه البته با کلی دغدغه خاطر. هر سال که می گذره وقتی که سال گذشته رو با سال بعدش مقایسه می کنی می بینی که چقدر پختگی اضافه شده و هر سال که می گذره می بینی که چقدر صمیمیت بیشتر و حرف زدن در مقابل بزرگترین فرد کشور راحتر شده. نمی دونم شاید بخاطر اینه که بقول خودشون تنها سنگ صبورشون پدروشونه شاید هم بخاطر اینه که مجلس فرمایش پدر جامعه رو برای اجرا به رای گذاشته یا شاید هم برای سلام اون مادر شهیدی بود که تو محرومیت زندگی می کرد یا نه , برای اسحاق عامری بود که به جای گل وقتی که داشت با طلا از ژنو بر می گشت بهش گفتند نکنه اونجا هم با سهمیه اول شدی.[نفس عمیق برای این همه درد و دل]. امسال قشنگترین واژه ای که به گوشم خورد این واژه بود پدرم. خواجه سلام علیک , گنج وفا یافتی دل به دلم نه که تو , گم شده را یافتی هم تو سلام علیک , هم تو علیک السلام طبل خدائی بزن , کین ز خدا یافتی./ همین مال من و حسن!!! [ شنبه 90/5/22 ] [ 3:29 عصر ] [ دوصندلی ]
[ دیدگاه () ]
|
||
کلیه حقوق این وبلاگ محفوظ می باشد |