دوباره جمعه گذشت و قنوت گريان ماند
دوباره گيسوي نجواي ما پريشان ماند
دوباره زمزمه ي کاسه هاي خالي ما
پس ازنيامدنت گوشه ي خيابان ماند
شبيه شنبه ي هر هفته پشت پنجره ام
و کوچه کوچه ي شهرم دوباره زندان ماند
براي آمدنت چندسال بايستي
در اين تراکم بي انتهاي ويران ماند؟
نيامدي که ببيني نگاه منتظرم
چه روزها به اميد تو زير باران ماند
سکوت آخر حرف من است چون بي تو
دوباره حنجره ام زير بغض پنهان ماند......................
اللهم عجل لوليک الفرج
سلام.خدا رو شكر تير دشم به سنگ خورد وتلاشش بازم بيهوده تر از قبل بود.ودوباره يه مرد علي وارانه رئيس جمهور ايران شد.
مطالبتون خوب وخواندني بود لذت بردم.بروزم.ومنتظر حضور سبزتون
التماس دعا....