سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

گمگشته
 

همیشه دلم می خواستم اون دستتون رو از نزدیک ببینم

همیشه دلم می خواست برای یکبار هم که شده صدا و تصویر شما رو تو تلوزیون نبینم از نزدیک ببینم

و هزاران همیشه دیگه

وقتی که 29 خرداد شد اومدید مصلی ولی ازدحام نذاشت

وقتی که چالوس اومدید راه نذاشت

و هزاران نذاشته های دیگه

وقتی که قم اومدین حسرت به دل مودم که چرا قم نیستم ولی خدا خواست روز دوم سفر شما اومدم قم

ولی بلاخره تونستم به همه این نذاشته پشت کنم و به همه این همیشه ها جامع عمل بپوشونم

فکرش رو نمی کردم یک وقتی شما ببینم که شما با خارجیها دیدار داشتید

فکرش رو نمی کردم یک روز باید با برادرهای افاغنه شما رو ببینم

فکرش رو نمی کردم وقتی که چشمام به دستتون بیفته بغض نذاره که حتی گریه کنم 

ولی این روز رو هیچ وقت یادم نمیره

ولی این همه شور و حال خارجیها رو یادم نمی ره

ولی هیچ وقت اون صحبتها یادم نمی ره

هیچ وقت توصیه به صبر شما رو از یاد نمی برم

همین

مال من وحسن!!!


[ سه شنبه 89/8/4 ] [ 1:1 عصر ] [ دوصندلی ] [ دیدگاه () ]

روزی ، روزگاری
دل پر بود
از غیر
از خلاء
و حال
در حال ترمیم
بازدید


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 25
کل بازدیدها: 217349